بی جنون راه خیابان ها بیابان ها مگیر
شرم کن از لیلی ای دل! ای جنون بر ما مگیر!
هر شب از این شیشه های خرده ریزه ریخته
کهکشان و آسمان را آنچنان زیبا مگیر
در شب غربت بگو دیوار هم همدم شود
دیو را در گریه ها جای پری اما مگیر
همزبانی چند نا همدل فراهم کرده ای
در صف جنگل -تو طوبای بهشتی- جا مگیر
در اشارتهای تاسوعا خیالی دیده ای
بی خیال هر دو عالم، چشم از آن رویا مگیر
این صحابی ها پی نان در تنور صادق اند
شعله دردی دل من صبر کن! بالا مگیر