. تو را می خوانم امشب بر بلندی های فریادم کجایی ای که خالی از تو می دانم که جایی نیست علی محمد مودب از غزلی تازه . در اینستاگرام @alimohammadmoaddab در تلگرام @ammoaddab
جزيره !جزيره!جزيرهاي آبي در اقيانوس موحش خاك 1جزيرهاي كه پدراناز شيطنت دختركانشان به آن ميگريزند كه هر نيمه شب عاشقان و فرشتگان زمين در آن گرد ميآيند و ميگريند خزر را ديدم هزاران فرياد برهم ريزنده هزارن لبخند درهم شكننده هزارن چهره كه آب ميروند...
جزيره ! جزيره! جزيرهاي آبي در اقيانوس موحش خاك 1 جزيرهاي كه پدران از شيطنت دختركانشان به آن ميگريزند كه هر نيمه شب عاشقان و فرشتگان زمين در آن گرد ميآيند و ميگريند خزر را ديدم هزاران فرياد برهم ريزنده هزارن لبخند درهم شكننده هزارن چهره كه آب مي...
یارب دوباره عهد جهالت مگر شده در مکه باز بت همه جا جلوه گر شده زر گاو شد به شعبدۀ سامری اگر دیگر شده است سحر و کنون گاو زر شده صفین تازهایست، سپاه معاویه بر کومۀ اویس قَرَن حملهور شده آنسو به خاک خفته پریشان برادری اینسوی خواهری ست به خ...
یارب دوباره عهد جهالت مگر شده در مکه باز بت همه جا جلوه گر شده زر گاو شد به شعبدۀ سامری اگر دیگر شده است سحر و کنون گاو زر شده صفین تازهایست، سپاه معاویه بر کومۀ اویس قَرَن حملهور شده آنسو به خاک خفته پریشان برادری اینسوی خواهری ست به خون غوطه...
نحوه حرکت هر یک از گروهان های غواصی در اروندرود در والفجر هشت به صورت سه ستون با فاصله های ده متری از یکدیگر بود که برای جلوگیری از پراکندگی با رشته طنابی به هم متصل بودند. و این طناب حکایتها دارد زخمی ها که می دیدند که نمی توانند ادامه بدهند و وجود...
نحوه حرکت هر یک از گروهان های غواصی در اروندرود در والفجر هشت به صورت سه ستون با فاصله های ده متری از یکدیگر بود که برای جلوگیری از پراکندگی با رشته طنابی به هم متصل بودند. و این طناب حکایتها دارد زخمی ها که می دیدند که نمی توانند ادامه بدهند و وجودش...
آمد بهار تا گل و ریحان بیاورد تا دل برد ز آدمی و جان بیاورد صدها نهال شیفته را آفتاب حُسن چون کودکان به صف به دبستان بیاورد خط امان مرغ فراری است، برگ گُل تا باز رو به شانة سلطان بیاورد در بارعام عید، چنین ملت بهار از غنچه، خنچههای فراوان بی...
آمد بهار تا گل و ریحان بیاورد تا دل برد ز آدمی و جان بیاورد صدها نهال شیفته را آفتاب حُسن چون کودکان به صف به دبستان بیاورد خط امان مرغ فراری است، برگ گُل تا باز رو به شانة سلطان بیاورد در بارعام عید، چنین ملت بهار از غنچه، خنچههای فراوان بیاورد با...
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ ۖ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَلَا تُطِعْ مَنْ ...
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ ۖ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَل...
.... پایانبخش صحبتهای این شاعر، خوانش شعری کوتاه بود از مجموعهی «کهکشان چهرهها»: از یاد بردهام از یاد بردهای از یاد بردهاست از یاد بردهایم که از یاد رفتهایم
.... پایانبخش صحبتهای این شاعر ، خوانش شعری کوتاه بود از مجموعهی «کهکشان چهرهها»: از یاد بردهام از یاد بردهای از یاد بردهاست از یاد بردهایم که از یاد رفتهایم
تقدیم به جانباز رشید اسلام رجب محمدزاده[1] حاج رجب محمدزاده نانوای بسیجی که سال ۱۳۶۶ در منطقه هور عراق بر اثر اصابت خمپاره صورت خود را از دست داد و امروز با ۷۰ درصد جانبازی در هیاهوی شهر به فراموشی سپرده شده است تنها برای اینکه صورت ندارد. ساکن یکی...
تقدیم به جانباز رشید اسلام رجب محمدزاده 1 حاج رجب محمدزاده نانوای بسیجی که سال ۱۳۶۶ در منطقه هور عراق بر اثر اصابت خمپاره صورت خود را از دست داد و امروز با ۷۰ درصد جانبازی در هیاهوی شهر به فراموشی سپرده شده است تنها برای اینکه صورت ندارد. ساکن یکی از...
برپاست خیمه های تو دیگر بارهر شب حکایت شب عاشوراستما می رسیم از پی بیعت بازهرجا که خیمه های شما برپاستدیوارها کتیبه اندوهنددرها به دشت کرببلا بازندمی پرسم از غمت که ملایک بازبا روضه ی تو گریه بیاغازنداین یک دهه مرید عطش هستیمهر دم به یاد تشنه شدن های...
برپاست خیمه های تو دیگر بار هر شب حکایت شب عاشوراست ما می رسیم از پی بیعت باز هرجا که خیمه های شما برپاست دیوارها کتیبه اندوهند درها به دشت کرببلا بازند می پرسم از غمت که ملایک باز با روضه ی تو گریه بیاغازند این یک دهه مرید عطش هستیم هر دم به یاد تشن...
غزلی تازه
شب شعر تر انگیزان برگزار شد و چه خوب ایده ای دارد ترانگیزان، کاری ساده و به ظاهر کوچک اما بزرگ که شروع درخشانی بود برای ورود شعر به حوزه ی فعالیتهای بنیاد شعر و ادبیات داستانی، شرط ترانگیزان شدن ترانگیزان البته این است که شاعران ترانگیزان به عهدی ک...
شب شعر تر انگیزان برگزار شد و چه خوب ایده ای دارد ترانگیزان، کاری ساده و به ظاهر کوچک اما بزرگ که شروع درخشانی بود برای ورود شعر به حوزه ی فعالیتهای بنیاد شعر و ادبیات داستانی، شرط ترانگیزان شدن ترانگیزان البته این است که شاعران ترانگیزان به عهدی که ...
بی جنون راه خیابان ها بیابان ها مگیر شرم کن از لیلی ای دل! ای جنون بر ما مگیر! هر شب از این شیشه های خرده ریزه ریخته کهکشان و آسمان را آنچنان زیبا مگیر در شب غربت بگو دیوار هم همدم شود دیو را در گریه ها جای پری اما مگیر همزبانی چند نا همدل فراه...