وبلاگ علی محمد مودب

این صحابی ها پی نان در تنور صادق اند

بی جنون راه خیابان ها بیابان ها مگیر شرم کن از لیلی ای دل! ای جنون بر ما مگیر! هر شب از این شیشه های خرده ریزه ریخته کهکشان و آسمان را آنچنان زیبا مگیر در شب غربت بگو دیوار هم همدم شود دیو را در گریه ها جای پری اما مگیر همزبانی چند نا همدل فراهم کرده...

یکشنبه، 23 شهریور 1393 - 07:20

خون بر روزنامه پیروز است

همه چیز روشن است در همه جا همه چیز روشن استهمه چیز از چهره شهیدان و آتش انفجارها روشن استتنها ما خاموش و تاریکبه اشاره سخن می‎گوییمو حماسه‎ی ما عوض کردن کانال است و شکستن آینه

یکشنبه، 12 مرداد 1393 - 23:13

مادری که شده است نان آور

از همان کودکی شدم محروم   از محبت و عشق! از مادر!   شیر خشک است سهم طفلی که   مادر او شده است "نان" آور!     پیوند بالا شعری از حسین آقا برادر زاده ی عزیز من است که در مدتی که علاقمند به شعر شده متاسفانه من گرفتاری هایی داشته ام که مانع شده...

چهارشنبه، 31 اردیبهشت 1393 - 15:28

فرقی میان ماه و پرنده نیست

فرقی میان ماه و پرنده نیستمیان خورشید و مادر مدار‌های مختلفی پرواز می‌کنیماز سیبری به استوا،از زمین به ماهاز منظومه‌ی شمسی به کهکشان‌هاییکه به کهکشان‌هایی دیگر پرواز می‌کنندخورشید از مشرق به مغرب پرواز می‌کندپرندگان از شرق به غربو قلب من از ...

دوشنبه، 23 دی 1392 - 18:33

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت

گفت: زین همرهان سست عناصر دلم گرفتشیر خدا و رستم دستانم آرزوست

پنجشنبه، 05 دی 1392 - 17:29

استقتاء از آقای مهدی ارگانی در مورد حضرت رباب

اخیراً آقای مهدی ارگانی، از مدیران باسابقه تلویزیون که امضایش پای بسیاری از سریال های سیما به عنوان مشاور فیلمنامه و... هست اخیراً در جایی که خانه شاعران نام دارد و در محضر برخی از رجال مشهور سیاست و شماری از شاعران سخنانی در مورد فرهنگ عاشورا و انتق...

پنجشنبه، 30 آبان 1392 - 11:30

قسطی از بدهکاری من به عبدالحمید انصاری نسب

به بهار بدهکارم /دست کم یک شعر برای هر شکوفه  جایتان خالی رفتیم تنکابن و در سالگرد سلمان هراتی، علی رضا قزوه  باز هم نام عبدالحمید انصاری نسب را آورد، که از زمان کنگره ی شعر و قصه ی جوان بندرعباس که دیدمش تا امروز یکی از عزیزترین برادرانم بوده است و ...

دوشنبه، 13 آبان 1392 - 15:54

به دنبال عدالت در عشق

http://ekramtehran.ir/سلام . روایتی هست که حضرت امیر ع با دست خودشان عسل در دهان کودکان یتیم می گذاشتند، پریشب یک روحانی دانشمند در تلویزیون تفسیر قشنگی از این روایت کردند، گفتند که حضرت به دنبال عدالت در محبت بودند و سهم این بچه ها از عزت و احترام و...

چهارشنبه، 09 مرداد 1392 - 20:41

خیلی شگفت است

پیامی که در حاشیه یک دعوای روزمره و متاسفانه عادی! در گوگل پلاس گذاشتم:در گرماگرم جنگ صفین هم مولا ع از کاسه ی کثیف آب نخوردند، در همان جنگ فرمودند به شامیان دشنام ندهید برایشان دعای خیر کنید و حسن عاقبتشان را از خدا بخواهید، در حکمتهای نهج البلاغه ا...

چهارشنبه، 09 مرداد 1392 - 18:01

مرا به شعر چه کارست و غیر شعر چه کار؟

اگر چه بر سر زلفش، مجال دعوا نیست شکایت دل من آن چنان معما نیست مرا به شعر چه کارست و غیر شعر چه کار؟ به ذوق بستن مضمون دهان من وا نیست چقدر منظره دیدم، چه کهکشان هایی! دو روز عمر ولی فرصت تماشا نیست ز گریه های نخستین به فکر معراجم ...

پنجشنبه، 03 مرداد 1392 - 13:53

و انتصروا من بعد ما ظلموا/درباره یک حرف واقعا زور

دوست ندارم خیلی حرف سیاسی بزنم ولی نمی توانم ببینم سیاسی ها هر حرفی را بزنند یک آقایی که زمانی وزیر مسکن بوده است درباره دولت احمدی نژاد این طور گفته است:تا آنجایی که من می‌دانم اصلا این دولت اعتقادی به مفهوم مدیریت و برنامه ریزی نداشت. این موضوع ها ...

چهارشنبه، 02 مرداد 1392 - 16:06

به سرخی دیده‌ام نظر کن، کز آن‌چه دیده نشانه دارد

به جان درآویز با تن من‌، اگر چه صدها زبانه داردغروب و دلْ‌‌خسته مردت از شهر،  باز رو سوی خانه داردبه مهر و گرمی به بَر بگیرش‌، که نغمه در جان او نمیرداگر چه ساز دلش شکسته‌، هنوز بر لب ترانه دارددرخت واری به باغ رُستم‌،  ولی گُدازه به جوی‌ها بودبه جان...

چهارشنبه، 26 تیر 1392 - 07:12

غزلی از مجموعه روضه در تکیه ی پروتستانها

مثل گنجشکان تنها از تو ممنونم

ای غم ای رویای زیبا از تو ممنونمای صمیمی ای هم‌آوا، از تو ممنونم ای درخت خرم ، ای تنها پناه من!مثل گنجشکان تنها از تو ممنونم چون نهالی تازه در دستان فروردینباغبان من! سراپا از تو ممنونم بین انبوه نمک‌نشناس‌ها ، ای عشقای همه شیرین‌ترین ها از تو ممنونم...

چهارشنبه، 26 تیر 1392 - 00:02

راه افتاده بودیم

1-راه افتاده بودیم گمان می‌کردیم عاشق هستیم اما تو ریگی به کفش داشتی دنیا ریگی بود در کفش تو   2- در باغ زیر درخت عاشق که می‌شدیم دو پرنده بر درخت عاشق می‌شدند افسوس! ما دو پرنده نبودیم

ﺳﻪشنبه، 28 خرداد 1392 - 21:01

معتقدان به گفتمان مقاومت، باید مقاومت کنند

پیشتر در مورد دموکراسی رفاقت نوشته بودم این روزها هم به همین موضوع فکر می کنمبرخی احساس برد دارند و احتمالا میل تکتازی و برخی هم احساس باخت دارند و میل انزوا باید به تعادل برسیم بدترین آسیب، تکتازی سواران بر اسب قدرت و تلاش پیادگان برای سرنگون ...

یکشنبه، 26 خرداد 1392 - 16:28

دنیای من کوچک است

برای علی داودیعذر می خوهم دوستان نمی توانم تعارف کنمدنیای من کوچک است در جهان من دو گل سرخ جا نمی شوند دو گلدان دو کوچه دو خانه دو پنجره هر لحظه همانی هستم که هستم  جهانی در شرف زاده شدن ذره ای در آستانه ی خورشید  ...

یکشنبه، 19 خرداد 1392 - 13:39

دنیای من کوچک است

برای علی داودیعذر می خوهم دوستان نمی توانم تعارف کنمدنیای من کوچک است در جهان من دو گل سرخ جا نمی شوند دو گلدان دو کوچه دو خانه دو پنجره هر لحظه همانی هستم که هستم  جهانی در شرف زاده شدن ذره ای در آستانه ی خورشید  ...

یکشنبه، 19 خرداد 1392 - 13:39

دنیای من کوچک است

برای علی داودیعذر می خوهم دوستان نمی توانم تعارف کنمدنیای من کوچک است در جهان من دو گل سرخ جا نمی شوند دو گلدان دو کوچه دو خانه دو پنجره هر لحظه همانی هستم که هستم  جهانی در شرف زاده شدن ذره ای در آستانه ی خورشید  ...

یکشنبه، 19 خرداد 1392 - 13:39

چه جوابی است به انسانی که تمدن را معادل عمران می گیرد

اعوذ الله من الشیطان الرجیم بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِوَالْفَجْرِ ﴿١﴾ وَلَيَالٍ عَشْرٍ ﴿٢﴾ وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ ﴿٣﴾ وَاللَّيْلِ إِذَا يَسْرِ ﴿٤﴾ هَلْ فِي ذَٰلِكَ قَسَمٌ لِّذِي حِجْرٍ ﴿٥﴾ أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ ﴿٦﴾ ...

شنبه، 18 خرداد 1392 - 09:58

مناظره و مشکلات دموکراسی

درباره مناظره حکایت معروفی هست که بسیاری تان خوانده اید و شنیده اید در یک مناظره در روستایی، مرد باسوادی می نویسد مار و مرد رندی عکس مار را می کشد  و آنگاه از مردم می پرسد کدام یکی مار است؟حکایت کلید درآوردن و اسکناس نشان دادن و اشاره مداوم به صحنه ه...

پنجشنبه، 16 خرداد 1392 - 04:04
صفحه 2 از 3ابتدا   قبلی   1  [2]  3  بعدی   انتها