واژهسازی در مواجهه با موج گسترده پدیدههای دنیای شگفتانگیز نو یکی از ضرورتهای انکارناپذیر است، بسیاری از مردم در مواجهه با واژههای جدید، حس خوبی ندارند و از گفتن رایانه و پایانه و رایانامه و امثال اینها گریزانند و با همان کامپیوتر و ترمینال و ایمیل راحتترند، طبیعی است که گفتن این کلمههای ناآشنا سخت باشد و طبیعیست که آدم نتواند به ترمینال بگوید: پایانه! اما بسیاری از مردم نمیدانند در ابتدای کار فرهنگستان زبان کلمات بسیاری ساخته شد که برای مردم نامانوس بود و مقاومت هم برانگیخت، اما امروزه ما همان کلمات را بهراحتی بهکار میبریم. برخی از این ماجرا چنین تعبیر کردهاند که واژه جدید مثل کفش نو است، ابتدا پا را میزند؛ ولی به مرور جا میافتد و بهکار میرود. بسیاری از واژههایی که امروز در حوزه زبان فارسی متداول است، در فرهنگستان وضع شدهاند و امروز ما بهراحتی و بسیار طبیعی از آنها استفاده میکنیم.باید این مطلب در رسانههای مختلف، مدام به مردم گفته شود و برای مردم توضیح داده شود که کلماتی مثل هواپیما و خلبان هم در ابتدا چنین بودهاند. گفتن و باز گفتن همین نکته ساده باعث میشود بخشی از مقاومتها در برابر واژههای جدید کاهش پیدا کند و مردم در روالی سادهتر برای پذیرش کلمههای جدید آماده شوند. متاسفانه زبان فارسی بهعنوان یکی از مهمترین سرمایههای تمدنی ما بهخاطر هجوم واژههای بیگانه و نیز رسمالخطهای مهاجم در معرض آسیب جدی است و دفاع از زبان فارسی یک وظیفه همگانی است. کلمات اصیل فارسی که در خراسان و روستاهای ما بهکار میروند میتوانند سرمایههای مهمی باشند که در صورت احیا و ترویج مناسب، ظرفیتهای تازهای در فضای زبان فارسی ایجاد کنند.به همین بهانه بیمناسبت نیست که از اهمیت ذخیرهها و گنجینههای زبان فارسی در حوزه خراسان بنویسم، من بعد از دهپانزده سال زندگی در تهران، هربار به مشهد و تربتجام بر میگردم، خودم را گردشگر زبانی میبینم. کلمات سادهای که بهطور طبیعی خودم در دوران کودکی به کار میبردم، حالا وقتی با ذهنی کمی تهرانی شده دوباره میشنوم برایم گنجینه به نظر میآیند، انگار آدمی از امروز به ناگهان سوار ماشین زمان شده باشد و به چندین قرن پیش رفته باشد. از کارهای مهمی که جوانهای خراسانی میتوانند بکنند، ثبت و ضبط کلمات و ضربالمثلها و حکایتهایی است که در اطرافشان استفاده میشود و خدا میداند که این کار چه اهمیتی دارد، چون بسیاری از این گنجینهها با هجوم تلویزیون و رسانههای نو درحال ازبینرفتن است.اما شبکه های اجتماعی و رسمالخطهای مندرآوردی از خطرهای مهم برای خط فارسی است که هوشیاری جدی ما را می طلبد، بسیار دیده میشود که مثلا بهجای کسره، ها نوشته میشود و مثلا «ستون تهران- مشهد» را به صورت «ستونه تهران-مشهد» مینویسند و ازایندست اتفاقات بسیار است. شوخی با املای کلمهها، مثل «عایا» نوشتن «آیا» در متنهای طنز هم به مرور بسیار زیاد شده است و بهخاطر صنعت نامبارک کپی-پیست این متنهای طنز بهوفور هم در حال انتشار هستند، حتی در کتابهای شعر جوانان در این سالها با وفور غلطهای املایی مواجه هستیم به نحوی که مثلا اصطلاح «درد دل» دیگر رسما برای بسیاری «درد و دل» شده است! که باید در این زمینه چارهاندیشی کرد.
یکی از راهها، ایجاد، تقویت و رسمیت بخشیدن به صنف ویراستاران است که کتابها و مطالب سایتها حتما از فیلتر ویراستاران صاحب مدرک و معتبر بگذرند و اگر فکر شود حتما راههای دیگری هم میشود پیدا کرد، مثلا میشود که همین نرمافزارهایی مثل ورد، غلطگیر داشته باشد. بههرحال باید حساستر و خلاقتر بود وگرنه همین شبکههای اجتماعی و پیامکها مثل موریانه زبان و خط فارسی را تخریب خواهند کرد. خلاقیت و پویایی بیشتر باید از فرهنگستان زبان و ادب فارسی شروع شود و بهعنوان مثال، تارنمای رسمی فرهنگستان بخشی به نام پیشنهاد واژه دارد که در مورد آن اطلاع رسانی کافی نشده است به حدی که خود بنده نمیدانستم، میشود برای واژه مصوب حقالکشف! ناچیزی قرار داد و جریان خلاقانه تولید واژه را دامن زد. عجالتا حقالکشفی در کار باشد یا نباشد بنده واژه «نقشخند» را به جای «کاریکاتور» پیشنهاد میدهم.
علیمحمد مؤدب