مودب در جلسه نقد درختان تبعیدی

شعرای افغانستانی خودآگاهانه بنویسند

اگر كشوری بخواهد آبادی و امنیت و صلاح داشته باشد، باید این مسئله ابتدا در قلم و نفس شاعران شكل بگیرد تا به تصویر در آید و سپس در تمدن ایجاد شود. در این راه نباید شاعر اسیر خیال منفعل بشود و شاعران افغانستانی لازم است در ادبیات خود به سمت خیال فعال سوق پیدا كنند.

چهارشنبه 01 خرداد 1392

علیرضا قزوه در نشست نقد و بررسی كتاب درختان تبعیدی كه عصر روز پنج شنبه ۲۶ ثور/اردیبهشت با حضور علی داوودی، علی محمد مودب، محمدسرور رجایی و شاعران افغانستانی برگزار شد، گفت: اگر شعر ایران را ۱۰۰ درنظر بگیرم و به شعر افغانستان ۹۸ بدهم، جفا كرده ام زیرا شعر افغانستان به شعر ایرانی بسیار نزدیك شده است.

علیرضا قزوه مدیر جدید مركز آفرینش های ادبی حوزه هنری تهران در نشست نقد و بررسی كتاب نمونه غزل امروز در افغانستان با عنوان درختان تبعیدی گفت: ادبیات افغانستان ادبیات ریشه داری است و نمی توان ادبیات ایران و افغانستان را از هم جدا كرد. داشتن یك مولانا برای ادبیات افغانستان كافی است و من همیشه در بردن نام مولانا حتی در فكر كشور تركیه با مردم حساسش، امانتداری كرده ام و مولانا را با عنوان بلخی آورده ام و این به معنی سند ادبیات افغانستان است. 

قزوه ادامه داد: شعر كشور تاجیكستان بعد از فروپاشی، دارای ۵۰ درصد از ظرفیت شعر امروز ایران بود، اما در همان زمان شعر افغانستان را در بحبوحه درگیری ها و جنگ های داخلی در دو دهه قبل نمی توانستیم كمتر از ۸۰ درصد از ظرفیت شعر ایران تصور كنیم و اگر امروز من ترازو دار منصفی باشم اگر شعر ایران را ۱۰۰ درنظر بگیرم و به شعر افعانستان ۹۸ بدهم، جفا كرده ام زیرا شعر افغانستان به شعر ایرانی بسیار نزدیك شده است.
وی خاطر نشان كرد: طیف شاعران مهاجر افغانستان به ایران ادبیات این كشور را در عرصه نقد و شعر حركت داد و حركت جمعی و كلی كه به دهه ۸۰ رسید، حركت سالمی محسوب می شود.

قزوه خاطرنشان كرد: شعر شاعران افغانستانی كه در ایران هستند زیادی ایرانی شده است كه این روند خوبی نیست، جدای از واژه ها لازم است كه نگاه شاعران افغانستانی نگاه بومی باشد هرچند كه من معتقدم این دو ادبیات بسیار به هم نزدیك هستند.
وی در پایان گفت: در مجموع احساس می كنم در چاپ بعدی كتاب دقت بیشتری شود زیرا بعضی اشعار دارای اشكالات دستوری و وزنی هستند كه با نظر دوستان در رفع آنها اقدام صورت گیرد.
در ادامه علی محمد مودب نیز كه در این نشست حضور داشت با بیان اینكه من افغانستان را جدا از هویت خود نمی دانم، گفت: من خراسانی هستم و از كودكی با افغانستانی ها برخورد داشته ام. نمی دانم چرا ما دو ملت از هم جدا هستیم و این مسئله برای من مفهومی ندارد. ما اهالی فرهنگ می بایست بر هویت مشترك خود پافشاری نماییم. من در جمع شما شاعران افغانستانی احساس صمیمت می كنم و امیدوارم انجمن هایی كه به بركت اشخاصی چون آقای سرور رجایی به وجود آمده است را حفظ نماییم.
مودب با بیان اینكه ایده جمع آوری كتاب درختان تبعیدی در حوزه هنری و سالن اوستا زده شد، گفت: این كتاب یك كار تحقیقی و در ابتدا در حدود ۸۰۰ صفحه به وسیله سید ضیاء قاسمی گردآوری شده بود. به توصیه من تصمیم گرفته شد تا جنبه های تحقیقی كتاب را كم كرده و آن را خواندنی تر و دوست داشتنی كنیم.

شعرای افغانستانی خودآگاهانه بنویسند
این شاعر ایرانی با اشاره به اینكه سپردن خود به ناخودآگاه در شعر افغانستان با توجه به مشكلات این كشور رفتن به سوی سیاهی و ناامیدی است، افزود: شعرای افغانستانی بایستی خودآگاهانه بنویسند زیرا افغانستان نیاز به ادبیات پرامید دارد و در این زمینه توجه بیشتری به اشعار اقبال لاهوری گردد.
وی ادامه داد: اگر كشوری بخواهد آبادی و امنیت و صلاح داشته باشد، باید این مسئله ابتدا در قلم و نفس شاعران شكل بگیرد تا به تصویر در آید و سپس در تمدن ایجاد شود. در این راه نباید شاعر اسیر خیال منفعل بشود و شاعران افغانستانی لازم است در ادبیات خود به سمت خیال فعال سوق پیدا كنند.
علی داوودی مدیر دفتر شعر حوزه هنری تهران كه از دیگر مهمانان این نشست بود با ذكر این مطلب كه طراح روی جلد كتاب درختان تبعیدی بوده است، گفت: برای طراحی جلد این كتاب چندین اتود زدم و در نهایت طرحی كه می بینید را برای كتاب پسندیدم و انتخاب كردم.
داوودی ادامه داد: فضایی كه ما از ادبیات ایران و افغانستان می شناختیم شعر مهاجر بود هرچند كه شعر افغانستان همیشه شعر مهاجر نیست. انسان دچار یك غربت ذاتی است و این غربت ما را با غربت شاعران افغانستانی پیوند می دهد. باید توجه داشت شعر كارایی دوگانه دارد و وجوهی كه میان یك جمع تازه وارد در اجتماع به یك سرزمین فاصله می اندازد، در ایران باعث جذابیت برای شاعران افغانستانی شد.
وی با اشاره به اینكه شعر زبان انسانی و ترجمه ناپذیر است، افزود: ما از افغانستان به جز ادبیاتش ، شناخت دیگری نداشتیم و از آن طریق پی به سیاست این كشور بردیم.
داوودی اضافه كرد: قرن بیستم قرن تنازع و تحول در زمینه های گوناگون هنری است و مهمترین مسئله آن نیز حضور انسان است كه باعث تحول اساسی در شعر شده است و شكلی از این حضور را نیز در ادبیات افغانستان می بینیم. همانطور كه در ایران دوران مشروطه، انقلاب و جنگ باعث شكل گیری تحول در ادبیات شد به همان نسبت هم در ادبیات افغانستان شاهد تغییر و تحول بودیم. ادبیات اجتماعی در كشورها وابسته به یك حادثه بیرونی است و تابعی ازانتخاب، انفجار،انفعالات و افعال بوده است.
وی جغرافیای تحولات ادبیات افغانستان را در پاكستان در قدم اول و سپس در كشورهای غربی دانست و گفت: ادبیات افغانستان در كشورهای غربی به دلیل اینكه دارای مخاطب نبود، نتوانست پایگاهی پیدا كند و در كشور پاكستان هم به دلیل رسمی نبودن زبان فارسی نتوانست دوام بیاید اما ایران توانست به مامن رشدی برای ادبیات افغانستان تبدیل شود.
مدیر دفتر طنز تهران، كتاب درختان تبعیدی را نمونه غزل های شاعران معاصر افغانستانی معرفی كرد و افزود: غزل همواره قالب احساسی بوده است اما در این كتاب نمونه غزل های سیاسی، اجتماعی، حماسی و دینی دیده می شود كه گستردگی این قالب شعری را نشان داده و ظرفیت های جدیدی از آن ارائه می دهد.
این شاعر ایرانی اضافه كرد: قبل از چاپ كتاب درختان تبعیدی چهره هایی كه از ادبیات افغانستان می شناختیم، شامل افرادی چون كاظم، عاصم و ... بود اما در این كتاب مجموعه ای از كارهای پیشكسوتان و جوانان را مشاهده می كنیم.
داوودی در پایان با اشاره به خروج شاعران افغانستانی به دیگر كشورها گفت: خروج شاعران خالی كردن عرصه است در حالی كه روز به روز در این زمینه تهی دست می شویم. هویت شعر و داشته شاعر زبان است كه امیدوارم با چاپ چنین كتاب هایی تاثیری در اتحاد و همدلی و یك دست شدن شاعران بگذارد.



ما چگونه دو ملت شدیم ؟!


تصاویر

شعرای افغانستانی خودآگاهانه بنویسند

20130516194000-MO3N5123

نظر جدید

 

نام

ایمیل

 
تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: