زهیر توکلی در نکوداشت مودب
زهیر توکلی: مودب تا وقتی گریهاش نگیرد شعر نمیگوید
در شعر مؤدب یک متافیزیکی وجود دارد و با کمک آن شعر را پیش میبرد و شعر عاشقانه را در یک اتمسفر متافیزیکی قرار داده است. آدم با خیلیها میخندد ولی کسی که با وی گریه میکند را هرگز فراموش نمیکند و از همین رو مؤدب برای من بسیار عزیز است.
شنبه 25 مرداد 1393
آقای مودب هم در شعرهای عاشقانه ارجاع و تلمیح دارد و هم در شعرهای سیاسی و همیشه نیز ردپای یک زن و دختر نوجوان یا کودک را میشود در شعر او جست. او وابستگی به شعر ژنریک ندارد بلکه شاعری است که در لحظه شعر میگوید و تحت تاثیر هیجانات عاطفیاش. به عبارت دیگر او تا وقتی گریهاش نگیرد، شعر نمیگوید. وقتی شاعری اینگونه باشد دیگر در مرکز شعرش خیلی محدود به رعایت مفروضات و قرار گرفتن در یک ژانر نمیماند.
حضور مودب در اشعارش بسیار پررنگ است هر چند که از خوانش آنها به آدمی حس غرور دست نمیدهد. مودب شاعری است که در مقابل معشوقهاش در شعر به نقش شاعر بودن بسیار تکیه دارد و در شعرهایش همیشه این مساله را به رخ مخاطبش میکشد که من شاعرم. این را بفهم. ولی از این موضوع احساس غرور به مخاطب دست نمیدهد و علتش این است که یک دردمندی در شعر وی وجود دارد و موجب میشود که باقی مباحث را بپوشاند.
قیصر لحن دردمندانه و زخمی در شعر دارد که این موضوع نقطه اتفاق قیصر و مؤدب است. اگر مؤدب در دوران انقلاب هم نبود باز این دردمندی را داشت هرچند انقلاب موجب شده که وی بهتر بتواند این درد را بچشد.
همچنین در شعر مؤدب یک متافیزیکی وجود دارد و با کمک آن شعر را پیش میبرد و شعر عاشقانه را در یک اتمسفر متافیزیکی قرار داده است. آدم با خیلیها میخندد ولی کسی که با وی گریه میکند را هرگز فراموش نمیکند و از همین رو مؤدب برای من بسیار عزیز است.