خط تهران-مشهد روزنامه شهرآرا
آمریکائیزم
ﺳﻪشنبه 28 بهمن 1393
آمریکائیزم
جمهوری اسلامی در مسیر تکاملی خود به مرحله جدیدی رسیده است، وقتی انقلاب پیروز شد و در رایگیری دوازدهم فروردین مردم به استقرار جمهوری اسلامی ایران رای دادند، جامعه ایرانی بیش از هر زمان به امت شبیه بود و نسبتی وثیق با امام داشت. موفقترین دوران جمهوری اسلامی همین سالهای آغازین انقلاب است که این جمهوری تازهپا توانست با موفقیت، درگیریهای متعدد داخلی و خارجی را پشت سر بگذارد و حتی در همین غوغا، نهادهایی مثل سپاه و بسیج و جهاد سازندگی و نهضت سوادآموزی که فرزند واقعی انقلاب بودند، توانستند در سطح وسیعی به عمران و آبادنی و آموزش و گسترش امنیت و رفاه در کشور بپردازند
اما به مرور و در دوران پس از جنگ، دموکراسی ماهیت پارادوکسیکال خود را نشان داد. برخی که گمان میکردند مردم تشنه دنیا هستند به آخرین تجلی دنیامداری یعنی غرب متوسل شدند و سعی کردند به انقلاب رنگی از رفاه و زندگی شیک غربی بزنند و طبیعی است که تشبه به قواعد سرمایهداری غربی با اینکه برای برخی دنیا به ارمغان آورد؛ ولی با ایجاد شکاف در جامعه اسلامی بخشی از جدیترین بحرانهای اجتماعی ایران را کلید زد. درگیریهای خیابانی در مشهد و زنجان و برخی شهرهای دیگر بخشی از تجلیات این بحرانهای شدید اجتماعی و اقتصادی بود که جامعه مومن و قانع و آرام به ارث رسیده از دوران پر نور جنگ را در دل گردابهای تنشهای آشکار و پنهان فرو برد.
تاریخ ایران معاصر، کشمکش مداوم سنت و مدرنیسم، شرق و غرب یا دین و دنیاست. غربگرایان به پشتوانه یک دوره طولانی حاکمیت پهلوی موفق به تربیت نیرو و نفوذ در نهادهایی مثل دانشگاهها و مطبوعات و نهادسازیهای گسترده شدند و با شوریدن علیه مذهب، مذهب و سنت را عامل پسماندگی معرفی کردند و راه آبادکردن دنیا را خرابکردن دین دانستند، در دورهای روشنفکری مسلح ایران با تکیه به چکمههای رضاخان میرپنج، سعی کرد با زورگیری چادر و کلاه مردم، جامعه را از مذهب و نشانههای مذهبی تهی کند و به نوسازی سرعت ببخشد.
این روند با موفقیتهایی همراه بود و قشری از روشنفکری و هنر غربگرا را به وجود آورد. این قشر که در طول تاریخ معاصر بارها تغییر قبله و آیین داده بودند، پس از انقلاب به آمریکائیزم رو آوردند. تخریب و تحقیر مداوم هویت ملی به هر بهانه و عقبمانده و منحط توصیفکردن فرهنگ ایران و تنبل و تکرو و بیشرم و... خواندن ایرانیان و آمریکا را قبله آمال دانستن، ویژگی این جریان بود.
آمریکاییستها بهترین نام برای جماعت روشنفکرانی است که به هالیوود و رسانهها و پوستههای زندگی آمریکایی ایمان دارند و رویه جنگجو و خونریز و نابودگر آمریکا را توجیه و سانسور میکنند، نبرد با آمریکاییستها از ظریفترین مواجهههای جمهوری شهیدان است و آمریکاییستها به دلیل سابقه فعالیت نهادی در دوران پهلوی و تجربه خوب در رسانه و هنر و برخی حوزههای فکری و فرهنگی و سیاسی از جدیترین چالش آفرینان برای جمهوری اسلامیاند که باید جدی گرفته شوند. نهایت تلاشهای این جریان منحط، منجر به این شده است که برخی جوانان به شوخی و جدی در دورهای که آمریکا مشغول حمله به عراق یا افغانستان بود آرزومند حمله آمریکا به ایران بودند. دیروز هنرمندی افغانستانی که در جایی با این حرف عجیب مواجه شده بود به علی داودی، دوست هنرمندم گفته بود آنها جز خونریزی و بمب چیزی به همراه نمیآورند و حتی بعد از اینکه جایی را ترک میکنند حداقلهای قابل استفاده باقیماندهشان را منفجر میکنند. خلاصه اینکه باید به اهل این مذهب نو اندیشید و مهملات آنها را با دقت و سرعت جواب داد.
علیمحمد مؤدب