آق قویونلوی استضعاف، قراقویونلوی استکبار!

مذاکرات هسته ای و درگیری های جهانی جمهوری اسلامی این روزها نقل همه محافل رسانه ای جهان و خانه ها و تاکسی ها و مهمانی های ماست و هزار و یک رقم تحلیل درست و نادرست از هر طرفی به گوش می رسد. در این هیاهو آنچه امید ما را برای رسیدن به حقوقمان پر رنگ می کند، وحدت کلمه ملت ایران است و طبیعی است که باید به هر قیمتی این وحدت حفظ شود. انقلاب اسلامی بر اساس کلمه توحید و با توحید کلمه به پیروزی رسید و هیمنه استکبار خارجی را که در پیکره مترسک استبداد داخلی ظاهر شده بود شکست. اما چالش ها و فتنه ها و درآمیختن حق و باطل مهمترین دام راه پیشرفت جمهوری برآمده از انقلاب اسلامی است و هم از این روست که انگلیس و آمریکا و فینگلیشها و آمریکائیستهای داخلی همه و همه، بر کار فرهنگی و هنری متمرکز شده اند و ماهواره است که پشت ماهواره فعال می شود و مجله و روزنامه و سایت تا دلت بخواهد و کانونهای حرفه ای لطیفه سازی و هر روز موج های متنوع و تازه از اتاق های جنگ روانی و همه هم هدفشان یک چیز است اختلال در نظام محاسباتی ملت ایران

یکی از ظرایف وضعیت امروز ما این است که درگیری ما با استکبار خارجی، تنها زمانی به خوبی در داخل پشتیبانی خواهد شد که جریان امر به معروف و نهی از منکر در جبهه داخلی بسیار پویا و زنده باشد. این جریان که می توان از آن به جریان انتصار و دادخواهی برای مستضعفان نیز تعبیر کرد مکمل و حلقه کامل کننده جریان مواجهه با استکبار است. همه ما در درس تاریخ حکایت آق قویونلو ها و قراقویونلوها را با اسمهای غریبشان خوانده ایم و این که حاکم وقت ایران با یکی شان صلح کرد تا با دیگری بجنگد و بعد که از این یکی فارغ شد نبرد با دیگری را شروع کرد، حالا زیاد کاری به این داستان ندارم ولی نکته اینجاست که در درگیری با استکبار جهانی و جریان منحط شبه سرمایه داری رانتخوار زالو صفت داخلی، این قاعده صادق نیست و اگر خدای نکرده بر ظالمان داخلی در هر سطحی آسان بگیریم، دل های مردم مستضعف ما در نبرد با استکبار خارجی سست خواهد شد. پیشبرد مواجهه راهبردی جمهوری اسلامی با اردوگاه استکبار حتما باید در دداخل با دو جریان بسیار جدی پیگیری شود، یکی جریان کار ایجابی و اصلاح ساختارها و پیشرفت و دیگری خط درگیری با اشرافیت زالو صفت و خطوط  و جریان های فاسد در هر صورت و شکلی، تنها وقتی می شود با استکبار چالش کرد که همراهی قلوب مستضعفان را حفظ کرد و قلب ها با بیلبورد و ترانه و اینها جمع نمی شوند. البته من که زندگیم را وقف کار فرهنگی و هنری کرده ام ابدا قصد بی ارزش دانستن کار در این حوزه را ندارم ولی به جد معتقدم که قوه قضاییه و نهادهای بازرسی مهمترین نقش را در جنگ نرم دارند، چرا که با برخورد قاطعانه و بدون مماشات با مفسدین در هر لباسی مانع ناامیدی مستضعفان می شوند و اردوگاه انقلاب را در مقابل اردوگاه استکبار، زنده و پویا نگه می دارند. فساد در هر صورت و شکلی و در هر شخصیت و اداره و سازمان و نهادی باید با دقت کشف و منهدم شود و نتایج باید در روالی تدبیر شده به اطلاع مردم برسد، و طبیعی است که سخت ترین برخورد ها باید با مقتدرترین ها صورت گیرد ، این ماجرا مهمترین تدارک کننده و پشتیبان مواجهه های کلان ما با استکبار جهانی است

سالها پیش در اتوبوس خط تهران مشهد با جوانی هفده هجده ساله همسفر شدم که به خاطر تصادف بدون گواهینامه با موتور، یک سال را در مرکز اصلاح و تربیت گذرانده بود و بسیار ناامید بود و زندگی اش را بر باد رفته می دید، همان زمان زمزمه فساد آقازاده ها در جامعه پیچیده بود و من همان وقت فکر می کردم که چقدر از این جوانها بخاطر یک اشتباه کوچک در چرخه هایی می افتند که خلاصی ندارند، و آدمهای مقتدر، متکبرانه می چرخند و مردم هم همه چیز را می بینند. اگر مواجهه های راهبردی جمهوری اسلامی با استکبار برای ما مهم است باید مفهوم استضعاف و مستضعفان هم همیشه در کانون توجه قرار داشته باشد و جریان ادبیات و هنر و رسانه مستضعفان، باید پویا ترین بخشهای فرهنگی کشور باشد، و مستضعفان باید در این حوزه ها،پاتوقها، نماینده ها و آدمهای خودشان را داشته باشند، چیزی که در پیام امام عزیز ما به هنرمندان هم برجسته است.