تذکری بر اهمیت تولید محتوا در تمدن سازی؛
پایتخت ما تربت جام است!
شنبه 23 اسفند 1393
امروز روز خوبی بود، اختتامیه اردوی بانوان شاعر آفتابگردانها در سینما صحرا، و شکر خدا که محمدجواد محبت با دخترش مشکات هم در جمع ما بودند و ناصر فیض و پروانه نجاتی و مریم کرباسی و مریم آریان و سمانه عابدینی و کبری موسوی و راضیه رجایی و خانم مریلا زارعی و گلاره عباسی هم آمدند و مراسم خوب و خاطرهانگیزی برگزار شد. این روزها روزهای پرکاری داشتم. حضور در انجمن مهدی جهاندار و علی فردوسی در اصفهان و نیز انجمن ادبی جیحون یزد و بعد خانه استاد زکریا اخلاقی در میبد و بعد روایت همدلی و بعد نشست ادبیات مقاومت و ... برگزاری اردوی آفتابگردانها ویژه بانوان شاعر، همزمان بچههای داستانی ما اردوی مدرسه رمان را برگزار کردند و به بازدید از کهریزک رفتند و... لابلای گرفتاریهام مدام فکر میکنم که چقدر کار اصیل و عمیق در حوزه تولید ادبی و هنری مظلوم است. ما برای ساختن تمدن نوین اسلامی علم برداشتهایم و مهمترین کار در تمدنسازی تولید محتواست، خلاقیت مومنانه با بازتولید متون و معارف و ارزشها و هویت ما تمدن ما را در متنهای تازه بازتولید میکند و بعد این متنها در هنرها و آثار هنری و آثار هنری در جهان ما بازتولید میشوند. امروز فرزندان انقلاب اسلامی در حوزه علوم و فنآوریها و صنایع خوب دارند مشق میکنند و جلو میروند؛ اما هنر و ادبیات ما بسیار بیشتر از این کار میطلبد و معماری و شهرسازی ما بسیار کار میطلبد. اگر جاده و کارخانه و سیمان و آسفالت و آهن و اینترنت و همه چیز را هم خودمان بسازیم؛ ولی در حوزه محتوا کاهلی کنیم، تمدن نمیسازیم؛ بلکه سنگرهایی میسازیم که غربزدگی و دنیاگرایی آن را فتح خواهد کرد. آفتابگردانها که ما با جان کندن چراغ آن را روشن نگه داشتهایم یکی از دهها حرکت لازمی است که باید انجام شود. باید در حوزه همه هنرها مدام چنین اردوهایی در سطح ملی برگزار شود و استعدادهای جوان در تعامل با بهترینهای حوزه خودشان در روند یادگیری و رشد مداوم قرار داشته باشند و مسائل و حرفهای ملی را بشنوند و بشناسند و ذهنیتشان برای کار ملی و کار جهانی آماده شود و نگاهشان به هنر و استعدادشان تعمیق یابد و مهارتها و دانشها و ارتباطات لازم را یاد بگیرند و پیدا کنند، ادبیات پاسدار و پاسبان هویت ماست و اگر این فعالیتها رونق نداشته باشند هرچه هم در سایر حوزهها محکم کاری کنیم خط خواهد شکست. سالها پیش در غوغای پیروزی احمدینژاد بهعنوان نماینده عدالتخواهی در انتخابات دکتر محمدرضا طاهری دوست دانشمندم به بچهها گفته بود که بیخودی خوشحالی نکنید، با مدلهای توسعه موجود چند سال بعد روستاهای ما هم شبیه تهران میشوند. امروز به سارا میرشکار شاعر جوان آفتابگردان که همراه مادرش به زابل به اردو آمده بود، گفتم که امروز پایتخت ما زابل است، پایتخت ما تربت جام است و همان روستاهایی که الگوها و روشهای سنتی مادری در آنها زنده است و این شیردختر بهخوبی پاسخم داد که بله مادرانی که نگران شکستن لاک ناخنشان هستند، مادر سنتی ما نمیشوند. در نبرد فرهنگی آنچه برای ما باقی مانده است روستاها و شهرهای کوچک است که هنوز بسیاری از داشتههای تمدنی ما با کیفیت رشک برانگیزی درآنها زنده است. من تهراننشین وقتی چند سال پیش در سفری به قوچان سرم را از شیشه ماشین بیرون آوردم تا نشانی بپرسم و با تعارف بفرمایید خانه روبهرو شدم، شوکه شدم. امروز در تهران مردم کاغذهایی میچسبانند که لطفا آدرس نپرسید؛ اما در سفرها دیدهام که کسی چقدر مسیرش را عوض میکند تا راه را به تو نشان بدهد. امروز جوانان خلاق ما در حوزههای ادبیات و هنر و علوم انسانی و اقتصاد باید فعالترینها باشند و مدام در جلسه و کلاس و اردو باشند. باید میراث غنی ما بازآفرینی شود و نوآوری ضریب بگیرد و و نیروهای خلاق ما حرمت و عزت داشته باشند و سایه سیاستبازی از سرشان کم شود، چراکه تمدنسازی بدون اصالت یافتن فرهنگ و بدون جدی گرفتن محتوا خیالی باطل است.
علیمحمد مؤدب