تاکید مودب بر اهمیت انجمن های ادبی

علی محمد مودب در شب شعر و خاطره بفرمایید فروردین چه گفت

جمعه 25 اسفند 1391

شب گذشته آخرین جلسه حلقه شعر آفتابگردان‌ها در سال 91 با عنوان «بفرمایید فروردین» در موسسه شهرستان ادب با حضور شاعران جوان و شاعران مطرح و پیشکسوت کشور برگزار شد.
در این مراسم شاعران علاوه بر شعر خوانی به بیان خاطرات شاعرانه خود نیز پرداختند و اجرای این برنامه مطابق هفته‌های گذشته برعهده محمدحسین نعمتی دبیر حلقه شعر آفتابگردانها بود.
این برنامه با حضور شاعران مطرحی چون علیرضا قزوه، مرتضی امیری اسفندقه، مصطفی محدثی خراسانی، ناصر فیض، اسماعیل امینی،حاج سعید حدادیان، عبدالرحیم سعیدی‌راد ، رضا اسماعیلی، علی داودی، امید مهدی‌نژاد، علی محمد مودب، محمد مهدی سیار، مبین اردستانی، میلاد عرفان‌پور و ... برگزار شد.



مدیریت فرهنگی انجمن‌های خودجوش ادبی را ببیند
علی محمد مودب مدیر عامل موسسه شهرستان ادب در ابتدای این مراسم درباره برگزاری جلسات شعر آفتابگردان‌ها گفت: نقد و شعر و ادبیات در این مدت بهانه‌ای بوده برای دور هم جمع شدن و من هر بار که در این جلسه‌ها حضور داشته‌ام حس خوب جوان‌ترها به من انگیزه مضاعفی برای کار کردن داده است و امیدوارم در سال آینده این جلسه‌ها پر رونق‌تر باشد.
وی افزود: طیف متفاوتی از شاعران جوان در این جلسه‌ها حضور پیدا می‌کنند و استعداد و حضور آنها بسیار جای امید دارد. ادبیات  پرچمدار حرکت ما به سوی توحید، معنویت و عدالت است و اگر انجمن‌های ادبی در سراسر کشور درست شکل بگیرند، می‌توانیم شاهد طلوع پرفروغ چهره‌های جدیدی در ادبیات کشورمان باشیم.
مودب اظهار داشت: این انجمن‌ها در سراسر کشور غالبا خودجوش و بسیار کم هزینه‌تر نسبت به جشنواره‌ها شکل می‌گیرد و انجمن‌های ادبی این حق را بر گردن مجموعه مدیریت فرهنگی ما دارند، که دیده شوند.
این شاعر سپس در این مراسم به شعرخوانی و بیان خاطراتش پرداخت.



یک روز همه خاطراتم گم شد!
نفر بعدی که از میان جمع شاعران برخاست و برای شعرخوانی رفت، علی داودی بود. از علی داودی خواسته شد خاطره‌ای را برای جمع حاضر بیان کند و او نیز گفت: خاطرات ادبی و بیان آنها برای شاعران جذابیت دو چندان دارد چون  تداعی کننده فضا و حس و حالی مشترک است و باید این خاطرات جمع شود. من هم یک یک روز تصمیم گرفتم همه خاطرات را به مرور یادداشت و جمع کنم. اما یک روز همه خاطرات با هم گم شد!
داودی سپس به شعر خوانی پرداخت.
مصطفی محدثی خراسانی شاعر بعدی بود که برای بیان خاطره و شعر خوانی به جایگاه رفت. او به بیان خاطراتی از مرتضی امیری اسفندقه و دورانی که در استان خراسان با هم بودند، پرداخت. خاطرات محدثی با تشویق حاضران و مشارکت اسفندقه برای تکمیل خاطرات مواجه شد. محدثی خراسانی هم به شعرخوانی پرداخت و سپس جای خود را به امید مهدی‌نژاد داد که برای شعرخوانی و بیان خاطرات حاضر شود.
پس از مهدی نژاد، محمد سرور رجایی شاعر و نویسنده اهل افغانستان از نوروز افغانستان و رسم و آیین مردم این دیار گفت و به دقت روزهای نزدیک به عید در افغانستان و شور و شعف ومردم این دیار در استقبال از بهار را توصیف کرد.

قیصر، صبر و فروتنی
اسماعیل امینی شاعر دیگری بود که در جایگاه حاضر شد. امینی بیشتر از قیصر گفت و از ارتباط بسیار خوبش با شاعران به خصوص صبر و حوصله‌ و فروتنی که در ارتباط با دیگران به خرج می‌داده است. وی خطاب به شاعران جوان گفت: این نعمت بزرگی است که بزرگان شعر با حوصله و فروتنی به سخنان شما گوش می‌دهند و وقت می‌گذارند در صورتی که در هنرهای دیگر ارتباط بین بزرگ‌تر و  کوچک‌تر آن هنر اینگونه نیست.
وی افزود: یک روز قیصر در جلسه انجمن شاعران، حالش بد شد اما باز دوست داشت در جمع بماند به هر حال زنگ زدند تا آژانسی بیاید و برای استراحت به خانه برود. آژانس آمد و قیصر بیرون رفت. بعد از مدت بیرون رفتم دیدم جوانی او را در خیابان شناخته و او با همان حالش سر پا ایستاده و به شعرها و حرف هایش گوش می‌دهد و اشکال‌هایش را برطرف می‌کند.
مودب هم در همین رابطه گفت: ما بارها می‌توانستیم و می‌خواستیم سراغ قیصر برویم اما مراعات حال او را می‌کردیم. من خودم از کسانی که خیلی مزاحم قیصر می‌شدند راضی نیستم. به هر حال او زندگی خودش را داشت و مریض بود.

بعد مودب از این سخنان این طور نتیجه گیری کرد که شاعران جوان‌تر بیشتر مراعات حال بزرگ‌ترها را بکنند.



هر روز یا شعر تاجیکی می‌خوانم یا آواز تاجیکی
خاطرات علیرضا قزوه هم در این جمع بسیار شنیدنی بود. قزوه بسیار خوب به لهجه تاجیکی صحبت می‌کند و در این جمع با لهجه تاجیکی سخن گفت و خاطراتی را در ارتباط با تاجیک‌ها بیان کرد. او گفت: سفیر تاجیکستان در هند مرتب به خانه ما می‌آمد تا شعر یاد بگیرد. یک بار من به 4 نفر از شاعران مشهور تاجیکستان خانم صفیه گلرخسار و عسگر حکیم و .. زنگ زدم و با لهجه تاجیکی با آنها صحبت کردم و سرکارشان گذاشتم اما هیچ کدام من را نشناختند.من به آنها می گفتم من شاعری جوانم و آنها باید به من کمک کنند و با سماجت درخواستم را طرح می کردم و آن ها در مقابل من مستاصل شده بودند!
وی افزود: من هر روز یا شعر تاجیکی می‌خوانم یا به لهجه تاجیکی آواز می‌خوانم و واقعا این لهجه را دوست دارم.

قزوه سپس به بیان خاطراتی از برهان الدین ربانی رئیس جمهور افغانستان و احمد شاه مسعود پرداخت و در پایان هم شعری برای حاضران خواند. پس از خاطره گویی و شعرخوانی حاج سعید حدادیان، که با استقبال حضار مواجه شد، یک چهره متفاوت به پشت تریبون دعوت شد، جواد افهمی رمان نویس برجسته و از ستاره های این سال های عرصه ی رمان که با سوران سرد  و رمانهایی چون ستاره های دب اصغر، خورشید بر شانه ی راستشان می تابید، و مجموعه داستان تاکسی سمند خوش درخشیده است، با شور و حرارت خاصی از شهرستان ادب و ارتباط خودش با این مجموعه گفت و افزود این حرف در دلم مانده بود و لازم می دانم در چنین محفلی از شهرستان ادب و آقای مودب برای اهتمام ویژه در معرفی رمان سوران سرد که سالها از زندگی خود را عاشقانه بر سر آن گذاشته ام ، با تمام وجود تشکر کنم. دیگر شاعران حاضر هم تا پایان جلسه با دعوت محمدحسین نعمتی به بیان خاطرات و شعرخوانی پرداختند.

همچنین در این مراسم از خبرنگار کتاب و ادبیات فارس، به دلیل پوشش خوب اخبار حوزه شعر و ارتباط با شاعران تقدیر شد.


نظر جدید

 

نام

ایمیل

 
تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: